غزلسرا رقص گندمزار

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    تب از پیشانی ات افتاد ، سر بر شانه ام بگذار فرو رفت بغض بی بنیاد ، سر بر شانه ام بگذارصدای خنده از دالان چشمانت رها گشته لب خشکیده ات از بوسه ها پرباد ، سر بر شانه ام بگذار ز گیسوی بلندت حلقه ها افتاده بر خوابم به افسوس شعر می‌خواند باد ، سر بر شانه ام بگذار تنت چون سرزمینهای مه آلود سرد و بی جان ست به مرز دکمه هایت میرسد مرداد ! ، سر بر شانه ام بگذار میان جنگل مویت هزاران دام بر پا شد شکارت میشوم ای بهترین صیاد ، سر بر شانه ام بگذار اگر از وهم اهریمن مرا بر کوه می رانی هزاران ضربه بر کاخش زند فرهاد ، سر بر شانه ام بگذار #سپهرام_بهرام + نوشته شده در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 15:11 توسط سپهرام بهرام  |  غزلسرا رقص گندمزار...ادامه مطلب
    ما را در سایت غزلسرا رقص گندمزار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : sepahramghazal بازدید : 15 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1402 ساعت: 19:57